آشنایی با اصطلاحات قرآنی ''اُجل'' و ''مداوله''

پدیدآوریعقوب جعفری

نشریهدرس‌هایی از مکتب اسلام

شماره نشریه388

تاریخ انتشار1390/01/15

منبع مقاله

share 1809 بازدید
آشنایی با اصطلاحات قرآنی ''اُجل'' و ''مداوله''

یعقوب جعفری

بحث درباره‏"أجل‏"یک بحث کلامی است و متکلمین درباره آجال بحثهای متعددی را عنوان کرده‏اند که وارد آنها نمی‏شویم و تنها این اصطلاح را از دید آیات قرآنی بررسی می‏کنیم. أجل در لغت به معنای وقت و مدت است اینکه به مرگ،اجل گفته می‏شود،از این نظر است‏ که مدت عمر شخص به پایان می‏رسد. این واژه در قرآن به‏طور مکرر استعمال شده و در مواردی به معنای لغوی آن‏که همان مدت‏ است آمده‏1.ولی در موارد بیشتری أجل به معنای پایان حیات و سرانجام زندگی یک فرد یا جامعه استعمال شده و از آن به‏"أجل مسمّی‏"تعبیر آورده شده است. از نظر قرآن همانگونه که یک فرد،عمر معین و مشخصی دارد و چون مدت تعیین شده‏"أجل‏ مسمّی‏"به سر رسید به ناچار حیات و زندگی آن شخص خاتمه خواهد یافت،یک جامعه نیز همان سرنوشت را دارد،(آیات مربوطه را به زودی خواهیم خواند). تشبیه جامعه به فرد در کلام بسیاری از جامعه‏شناسان و دانشمندان فلسفه تاریخ به خصوص‏ کسانی که به حرکت دوره‏ای تاریخ معتقدند مانند"توسیدید"،"ابن خلدون‏"،"هگل‏"،تاین بی‏" و دیگران آمده است آنها می‏گویند همانگونه که یک فرد دوران کودکی و جوانی و پیری دارد و بالاخره می‏میرد،یک جامعه نیز همین حالت را دارد. قرآن‏کریم ضمن بیان مراحل زندگی یک فرد،این حقیقت را خاطر نشان می‏سازد که هر انسانی‏ أجل تعیین شده‏ای دارد و از آن به‏"اجل مسمی‏"تعبیر می‏آورد:
"هو الّذی خلقکم من تراب ثمّ من نطفة ثمّ من علقة ثّم یخرجکم طفلا ثمّ لتبلغوا اشدّکم ثّم‏ لتکونوا شیوخا و منکم من یتوفّی من قبل و لتبلغوا اجلا مسمّی و لعلّکم تعقلون‏"1
(اوست خدائی که شما را از خاک آفرید،سپس از نطفه سپس از خون بسته شده،سپس شما را به صورت طفلی درآورد تا اینکه به رشد و قوت خود برسید و سپس پیر شوید،البته بعضی از شما جلوتر،از دنیا می‏رود و تا به أجل معین خود برسید و تا اندیشه کنید).
"هو الّذی خلقکم من طین ثمّ قضی أجلا و أجل مسمّی عنده ثمّ انتم تمترون‏"
2 (اوست خدائی که شما را از گل آفرید،سپس مدتی را تعیین نمود و مدت تعیین شده‏ نزد اوست سپس شما شک می‏کنید).
در این آیات،سخن از اجل معین افراد است که پس از طی مراحل گوناگون زندگی،در وقت‏ معین به زندگی آنها پایان داده خواهد شد.
آیات دیگری در قرآن‏مجید آمده که در آنها صحبت از أجل معین امت‏ها و جامعه‏هاست و از نظر قرآن،هر جامعه‏ای مانند یک شخص عمر معینی دارد و پس از فرارسیدن مدت تعیین شده به‏ ناچار نابود خواهد شد و جای خود را به جامعه‏ها و تمدن‏های دیگری خواهد داد.
و از این حقیقت به عنوان‏"مداوله‏"نام می‏برد که به زودی بحث خواهیم کرد اکنون به آیاتی که‏ برای جامعه‏ها و امتها اجل مشخصی تعیین می‏کند،توجه فرمائید:
"و لکلّ امّة اجل فاذا جاء اجلهم لا یستاخروون ساعة و لا یستقدمون‏"3
(هر امتی را اجل معینی است که چون فرا رسد لحظه‏ای پس‏وپیش نمی‏شود).
"ثمّ انشأنا من بعدهم قرونا آخرین ما تسبق من امّة اجلها و ما یستأخرون‏"4
(سپس بعد از آنها اقوام دیگری پدید آوردیم اجل هیچ امتی پس‏وپیش نخواهد شد به‏گونه‏ای که ملاحظه می‏فرمائید قرآن‏کریم برای جامعه شخصیت مستقلی مانند فرد قائل‏ است و معتقد است که جامعه نیز زندگی می‏کند و می‏میرد و مرگ و نابودی سرنوشت محتوم‏ هر جامعه است بحث بعدی که درباره‏"مداوله‏"است،این بحث را تکمیل خواهد کرد. مداوله: شکست و پیروزی و پیدایش و زوال جوامع بشری همواره از یک سلسله قوانین و مقرراتی‏ پیروی می‏کنند که آن را"سنتهای خدا در تاریخ‏"می‏نامیم یکی از این سنتها حقیقتی است که‏ قرآن از آن به‏"مداوله‏"تعبیر می‏کند که به معنای انتقال و جابه‏جا شدن است و منظور از آن این‏ است که:شکست و پیروزی در میان اقوام و ملل گوناگون دست‏به‏دست می‏گردد و هرگاهی نوبت‏ به گروهی می‏رسد. قران‏کریم با طرح مسأله‏"مداوله‏"فوائد و نتائجی را بر آن مترتب می‏کند که بسیار آموزنده‏ است اکنون آیاتی را که در این زمینه آمده،نقل و سپس قدری درباره آن گفتگو می‏کنیم:
"و لا تهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مؤمنین ان یمسکم قرح فقد مسّ القوم قرح‏ مثله و تلک الایّام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین آمنوا و یتّخذ منکم شهداء و اللّه لا یحبّ الظّالمین و لیمحّص اللّه الّذین آمنوا و یمحق الکافرین‏" 1
(سست نشوید و غمگین نباشید که شما برترید اگر ایمان داشته باشید اگر شما را جراحتی‏ رسید به آن جمعیت نیز جراحتی مانند آن رسیده است ما این روزها را در میان مردم می‏گردانیم‏ و تا خداوند افراد باایمان را مشخص کند و از میان شما گواهانی برگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی‏دارد و تا خداوند افراد باایمان را خالص گرداند و کافران را به تدریج نابود سازد.
برای توضیح آیات شریفه به مطالب زیر توجه فرمائید:
1-به گفته مفسران این آیه پس از جریان جنگ احد نازل شد و در حقیقت یک نوع تحلیل‏ آموزنده‏ای است از نتائجی که از جنگ احد به دست آمد.
در این جنگ چنانکه می‏دانیم پیروزی اولیه نصیب مسلمانان گشت ولی در اثر عدم اطاعت‏ جمعی از مسلمانان از دستور مقام فرماندهی سرنوشت جنگ عوض شد و مسلمانان شکست‏ خوردند و جمعی از شخصیتهای برجسته مسلمانان از جمله‏"حمزه‏"عموی پیامبر شهید شدند. در این آیه ضمن دلداری و تسلاّی‏خاطر نسبت به مسلمانان که مبادا روحیه خود را از دست‏ بدهند،به یکی از سنتهای الهی در کل تاریخ اشاره شده،تا مسلمانان به خود مغرور نباشند و خود را تافته جدا بافته از دیگران ندانند و بدانند که برای رسیدن به پیروزی و ایجاد جامعه‏ای برتر باید تلاش کنند و ایمان داشته باشند. 2-در این آیه مسأله‏ای تحت عنوان‏"مداوله‏"مطرح شده که یکی از سنتهای الهی حاکم‏ بر تاریخ است و منظور از آن این است که شکست و پیروزی دست‏به‏دست می‏گردد و هر جمعی‏ طعم تلخ شکست را می‏چشد،منتها بعضی از جوامع در مقابل شکست،خود را می‏بازند و از بین‏ می‏روند و بعضی دیگر بر مقاومت خود می‏افزایند و نه تنها از بین نمی‏روند،بلکه آن شکست را سکوی پرش خود قرار می‏دهند و با تجربه جدیدی وارد میدان می‏شوند. در آیه شریفه از این موضوع به صورت‏"ایام‏"نام برده شده است‏"یوم‏"علاوه بر معنای‏ متعارف خود به مقدار زمانی گفته می‏شود که حادثه‏ای مهم در آن اتفاق افتاده‏ باشد(عربها هر حادثه مهمی را که اتفاق افتاده است،یک‏"یوم‏"می‏نامند مانند یوم فجار،یوم ذی‏ قار،یوم احد و...که مجموعا به‏"ایام العرب‏"شهرت یافته است)در این آیه متذکر می‏شود که‏ این‏"یوم‏"ها که با شکستها و پیروزیها همراه می‏باشد،همواره میان اقوام و ملل در حال گردش‏ است و این،خود یکی از سنتهای خدا در تاریخ است. قرآن کریم با یادآوری این مطلب به جامعه‏ها امید و حرکت می‏بخشد و مقرر می‏دارد که: پیروزی در ملک هیچ‏کس نیست بنابراین دلیلی بر یأس وجود ندارد آنان که اکنون در اوج‏ پیروزی هستند،به زودی حرکت ایام آنها را به پائین می‏کشاند،و آنها که اکنون ضعیف و ناتوان‏ هستند،روزی به پیروزی می‏رسند،و با این تذکر به آنها که شهد پیروزی را در آغوش کشیده‏اند هشدار می‏دهد که به خود مغرور نباشند و در مقابل به آنها شکست خورده‏اند نوید می‏دهد که‏ دچار یأس و نومیدی نشوند. بنابراین طرح مسأله مداوله،حرکت‏آفرین و امیدساز و در عین حال هشداری به قدرتمندان است. 3-در دنباله آیه شریفه منافع و آثار"مداوله‏"بیان می‏شود و این مطلب مورد بحث قرار می‏گیرد که هدف از این کار چیست؟و چرا هر قومی باید روزی طعم تلخ شکست را بچشد؟برای‏ این موضوع چهار هدف را ذکر می‏کند،ولی منحصر در آن نمی‏داند زیرا در بیان این هدفها مطلب‏ با حرف‏"واو"شروع می‏شود(ولیعلم)و این امر را می‏رساند که مسأله مداوله آثار و نتائج‏ بسیاری دارد که فهم مردم نمی‏تواند همه آنها را درک کند و از میان آنها فقط چهار نتیجه بیان‏ می‏شود: الف-آشکارشدن ایمان مؤمنان.این شکست باعث می‏شود که افراد باایمان شناخته‏ شوند و از آنها که ایمان ندارند متمایز گردند،در اینجا تعبیر قرآن این است که تا خدا بداند که‏ مؤمنان چه کسانی هستند،ولی باید توجه داشت که علم خداوند مانند علم ما نیست بلکه تعلق‏ گرفتن علم او به یک چیزی،عین وقوع آن چیز است یعنی وقتی علم خداوند به چیزی تعلق‏ گرفت آن چیز بیدرنگ وجود پیدا می‏کند بنابراین منظور این نیست که خداوند قبلا نمی‏دانست‏ و پس از این جریان علم پیدا کرد بلکه منظور این است که ایمان مؤمنان قبلا ناشناخته بود و اکنون‏ مورد تعلق علم خدا قرار گرفت و ظهور پیدا کرد و برای همه روشن گردید که مؤمن کیست. ب-گرفتن گواهان.یکی دیگر از هدفهای موردنظر تربیت افراد نخبه و نمونه است که‏ وجود آنها الگو برای دیگران باشد که چگونه در هنگام سختیها و شدائد تا سرحد جان مقاومت‏ نشان می‏دهند تا ارزشهائی را که به آن اعتقاد دارند،حفظ کنند چنین افرادی چه کشته شوند و چه‏ در حال حیات باشند،گواهان و حجتهائی برای سایر مردم هستند چنانکه در آیه دیگر می‏خوانیم:
"لکتونوا شهداء علی النّاس و یکون الرّسول علیکم شهیدا" 1
(تا شما گواهان بر مردم باشید و پیامبر نیز گواه شما باشد).
البته بعضی‏ها گفته‏اند که در آیه مورد بحث آنجا که می‏فرماید:
"و یتخذ منکم شهداء"
منظور همان کشته‏شدگان در راه خدا هستند و معنای آیه این است که خداوند می‏خواهد از شما قربانیانی بگیرد،اما چنین احتمالی بعید به نظر می‏رسد زیرا ظاهرا کلمه‏"شهید"در قرآن هیچ‏کجا به معنای مقتول در راه خدا استعمال نشده است(اگرچه در روایات و دعاها به این معنا استعمال‏ شده)و از این گذشته سیاق آیه و تعبیری که در آن آمده با این مطلب سازگار نیست زیرا تعبیر"اتخاذ شهید"تناسبی با این معنی ندارد،بلکه بیشتر با همان معنای شاهدگرفتن و نمونه ارائه‏ کردن مناسبت دارد.
ج-از بین بردن ناخالصی‏های مؤمنان.هدفت دیگری که قرآن برای‏"مداوله‏"مطرح‏ می‏کند ریختن ناخالصی‏ها است به این معنا که مؤمنان با این شکستها پخته‏تر و در کوره ناکامیها و تلخیها ذوب شوند و اعماق وجودشان از آلودگیها و شائبه‏ها جدا گردد و با بصیرتی جدید و تجربه‏ای جدید به میدان بیایند.
البته این امیر غیر از آشکارشدن ایمان مؤمنان و ظهور گروه باایمان است منظور این است که‏ همان مؤمنانی که ایمان آنها به مرحله ظهور رسید از نظر مراحل ایمان به جایگاه والائی برسند و آنچنان باشند که خدا می‏خواهد.
د-نابودی تدریجی کافران.یک دیگر از آثار و خواص‏"مداوله‏"این است که در اثر همین شکستها و پیروزیها و در طول حرکت مداوم تاریخ،به تدریج کافران از بین می‏روند و بساط کفر برچیده می‏شود و این نتیجه نهائی مداوله و شکستها و پیروزیهای متناوب است زیرا همانگونه که گفتیم،مداوله سبب قوی‏تر شدن جبهه ایمان و ریختن ناخالصی‏های مؤمنان‏ می‏شود و این مساوی است با ضعیف‏تر شدن جبهه کفر و از بین رفتن تدریجی آن.1

پی نوشت ها:

(1)-مانند سوره بقره،آیه 235و سوره حج،آیه 33 و سوره قصص،آیه 29.
). (1)-سوره مؤمن،آیه 67.
(2)-سوره انعام،2.
(3)-سوره اعراف،34.
(4)-سوره مؤمنون،آیات 42-43.
(1)-سوره آل عمران،آیات 139-141.
(1)-سوره بقره،143.
(1)-رجوع شود به بینش تاریخی قرآن،تألیف نگارنده.

مقالات مشابه

معناشناسی واژه اعجمی در کتاب و سنت

نام نشریهعلوم و معارف قرآن و حدیث

نام نویسندهحمیدرضا فهیمی تبار, مهدی آذری‌فرد

معناي واژه «ص-ل-ح» و مشتقات آن در قرآن

نام نشریهمشکوة

نام نویسندهمجید صالحی

مفردات قرآن در «تفسیر المیزان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهمحمود حائری, صالح عادلی ساردو

خبری یا انشایی بودن اسلوب «سبحان»

نام نشریهعیون

نام نویسندهوصال میمندی, علی بیانلو, سکینه حجازی